هورررررررررا
الیسا نفسم وقتی یک سال و یک ماه چهارده روزش بود اولین قدمهاشو برداشت قربونت برم عاشقتیم خیلی ناز و خنده دار راه رفتی منو بابایی مردیم از خنده جیگر مامان از خستگی هلاک شد از بس راه رفت خخخخخخ عزیز دلم امروز پنج شش قدم میرفتی باز می افتادی زودی بلند میشدی دوباره از ذوق تکرارش میکردی خیلی از کارت لذت میبردی جونم برات بگه حسابی دلبر و ناقلا شدی عاسق آهنگ و رقصی این یه قلم به بچگی های خودم رفتی یاد گرفتی دستاتو نشون میدی میگی دس پاهاتم نشون میدی میگی پا آفرین دیگه مامانم یاد گرفتی همش صدام میکنی اما بازم گاهی قاطی میکنی میگی بابا خخخخخخ عاشق خوردنی خدارو شکر دست رد به هیچی نمیزنی خ...
نویسنده :
مامان فیروزه
2:42